معنی صمغ گیاه گون

لغت نامه دهخدا

گون

گون. [گ َ وَ] (اِ) بوته ای است خاردار. (بهارعجم). و در مغز ساقه ٔ آن صمغی است سفیدرنگ که چون در آخر بهار بر جدار ساقه بریدگی و خراشی ایجاد کنند صمغ مذکور با فشار از ساقه بیرون می آید و آن را کتیرا میگویند. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 221):
گل روئی که با خورشید میزد لاف هم چشمی
گون شد کرگدن شد همچو من شد بدتر از من شد.
طاهر وحید (از بهار عجم).
- گون زرد، نوعی گون که در گچ یافت شود.
- گون سفید، نوعی گون که در کرج باشد و آن را خاک گون نیز گویند.
- گون شیر، نوعی گون باشد.

تعبیر خواب

صمغ

دلیل نفع اندک است از مردی که بدان درخت منسوب است. چنانکه اگر بیند که از صمغ بادام خورد، دلیل است که از بخیلی منفعت یابد. اگر صمغ عربی بود، دلیل منفعت است. - جابر مغربی

اگر دید که صمغ داشت و خورد، دلیل است که از مال هزینه کند. اگر بیند که صمغ بسیار داشت و به کسی داد، دلیل است که مال خود به کسی دهد. - محمد بن سیرین

فرهنگ معین

گون

(اِ.) گونه، رنگ، (پس.) به صورت پسوند در ترکیبات آید به معنی شکل و رنگ: آبگون، آسمان گون، بنفشه گون. [خوانش: [په.]]

اطلاعات عمومی

معادل ابجد

صمغ گیاه گون

1242

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری